جدول جو
جدول جو

معنی موش قال - جستجوی لغت در جدول جو

موش قال
دهی است از دهستان قلعه حمام بخش جنت آباد شهرستان مشهد واقع در 24 هزارگزی باختری صالح آباد با 316 تن سکنه آب آن از قنات و راه آن مالرو است، (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 9)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از خوش قول
تصویر خوش قول
کسی که به قول و وعدۀ خود عمل می کند
فرهنگ فارسی عمید
(خوَشْ / خُشْ مَ)
خوش سخن. خوش کلام. خوشگو
لغت نامه دهخدا
(خوَشْ / خُشْ)
که خال نیکو دارد، معشوق. نگار. شاهد. (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا
(خوَشْ / خُشْ قَ / قُو)
صادق الوعده. آنکه در قول خود خلاف نکند. خوش عهد. مقابل بدقول
لغت نامه دهخدا
(لَ / لِ)
خرمای بغداد، و در اسلامبول مثل همه کلمات فارسی در آنجا مصحفاً موش مولان گویند. (یادداشت مؤلف). و رجوع به موش مولان شود
لغت نامه دهخدا
موسیقار، (ناظم الاطباء) (از شعوری ج 2 ورق 372) (یادداشت مؤلف)، رجوع به موسیقار شود
لغت نامه دهخدا
تصویری از خوش قول
تصویر خوش قول
کسیکه به قول و وعده خود عمل کند
فرهنگ لغت هوشیار
مقایسه شود با موسیقی، سازی است که اروپاییان آنرا} فلوت پان {گویند و امروز به ساز دهنی مشهور است. ساختمان این ساز از نایهای کوچک و بزرگ که در کنار هم نهاده اند تشکیل میگردد (حسینعلی ملاح. مجله موسیقی شماره 98 ص 70)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از خوش حال
تصویر خوش حال
شاد، شادمان، بشاش، کامران، کامروا، نیکبخت، سعادتمند
فرهنگ فارسی معین
خوش پیمان، خوش عهد، صادق الوعد، وفادار
متضاد: بدقول
فرهنگ واژه مترادف متضاد
از مراتع لنگای عباس آباد
فرهنگ گویش مازندرانی
کیسه ای کوچک از ترمه و انواع پارچه که توسط زنان ایل دوخته
فرهنگ گویش مازندرانی
مش+حال در لغت به معنی حالت میش است و درموسیقی مازندران نام
فرهنگ گویش مازندرانی